بگذار که در حسرت دیدار بمیرم ... در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم...

عشقم مهران ررررررررفت

بگذار که در حسرت دیدار بمیرم ... در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم...

بگذار که در حسرت دیدار بمیرم ...

در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم...



دشوار بود مردن و روی تو ندیدن...

بگذار بدلخواه تو دشوار بمیرم...



بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ...

در وحشت و اندوه شب تار بمیرم...



بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب....

دربستر اشک افتم و ناچار بمیرم...



میمیرم از این درد که جان دگرم نیست...

تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم...



تا بوده ام ای دوست وفادار تو هستم...

بگذار بدانگونه وفادار بمیرم..

 



+ نوشته شده در  جمعه 13 آبان 1390برچسب:,ساعت 13:41  توسط دخترکی ساده